سازمان بهزیستی به عنوان یک سازمان تخصصی و داعیه دار خدمات اجتماعی و مددکاری در سال های اخیر از وجود مددکاران حرفه ای بی بهره مانده است .
فرا رسیدن روز مدکار همزمان با ولادت با سعادت حضرت علی ع
بهانه ای است تا هر ساله به صورت نمادین جشن های مختصری برپا شود .
امسال گرچه سازمان بهزیستی تلاش کرد که این جش های سالیانه را به همایش تبدیل کند اما همچنان توجه دادن افکار عمومی به سمت نقش و جایگاه مددکاری برای مددکاران رویایی دست نیافتنی است .
شاید خطاب قرار دادن معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان بهزیستی در این یادداشت ، مقدمه ای باشد برای آغاز درخواست های منطقی و مطالبه گری اصولی برای هویت بخشی به حرفه ای که در گردباد تغییر ساختارهای اجتماعی دستخوش بی مهری و بی توجهی عمیق قرار گرفته است .
جناب آقای دکتر حسینی با توجه به پیشینه علمی و مدیریتی جنابعالی ، بنابراین ناآشنا با حرفه مددکاری نیستید . اگر تاریخ سازمان بهزیستی کشور را ورق بزنید ، مددکاری در این سازمان که دهها مسئولیت اجتماعی را برعهده دارد بسیار کم رنگ شده و اغراق نیست اگر بگویم ردپای بسیار کم رنگی از حرفه مددکاری در سازمان بهزیستی به جا مانده و کاهش کیفیت خدمات و مداخلات تخصصی را در پی داشته است .
از ابتدای خدمتم در بهزیستی کم و بیش با نقش و جایگاه مددکاری آشنا بودم اما در دهه ۸۰ و در پی وقوع زلزله دلخراش سال ۱۳۸۲ در بم اهمیت جایگاه مددکاری برایم بیشتر قابل درک شد . در آن دهه و قبل تر از آن در بدنه بهزیستی استان دهها مددکار فارغالتحصیل رشته مددکاری فعالیت می نمودند و اغلب نیروهای طرح انسانی از فارغالتحصیلان رشته خدمات یا مددکاری اجتماعی بودند .
مددکاران در مراکز غیردولتی نیز نقش عمیق و غیرقابل انکاری داشتند . کلینیک های مددکاری از دیگر مراکز تخصصی بودند که راه اندازی این کلینیک ها فقط دانش آموختگان رشته های مددکاری و خدمات اجتماعی را شامل می شد .
اما از سال های پایانی دهه ۸۰ مددکاری در بهزیستی رنگ باخت . مستخدمین سالهای اخیر بیشتر از بین سایر رشته های علوم انسانی هستند . نیروهای طرح انسانی مثل گذشته از بین فارغ التحصیلان مددکاری و خدمات اجتماعی نیستند . مراکز روزانه و شبانه روزی غیر دولتی نقش مددکار را به سایر رشته ها سپرده اند. از سال ۱۳۹۹ با راه اندازی مراکز مثبت و واگذاری این مراکز به غیر فارغ التحصیلان رشته مددکاری و خدمات اجتماعی ، مددکاری از بهزیستی محو شده است . از همه مهمتر مددکاران حرفه ای یا تجربی سالیان گذشته دچار اضطراب و فرسودگی شغلی شده اند .
جناب آقای دکتر حسینی در سال های گذشته همزمانی روز مددکار با میلاد مولای متقیان حضرت علی علیه السلام و بزرگ مددکار عالمهستی حتی در رسانه ها به ویژه رسانه ملی بازتابی نداشته و اگر هم بوده این پرداختن بسیار ناچیز است .
برنامه های سازمان بهزیستی در مرکز ، استان ها و شهرستان ها بیشتر از یک جشن نبوده است و البته هیچ تلاش و برنامه ریزی خاصی هم در بدنه دولت برای ترویج خدمات مددکاری و افزایش آگاهی مردم جامعه نسبت به این حرفه تخصصی انجام نشده است .
شاید گفته شود که مددکاران خود در تثبیت جایگاه خود کوتاهی نموده اند و شاید جنابعالی هم بر این باور باشید . البته که این باور ممکن است درست باشد اما درست تر از آن عدم توجه یا نقص توجه در پندار ، گفتار و کردار سازمان بهزیستی به عنوان یک سازمان متولی خدمات اجتماعی در موضوع تثبیت و بازیابی جایگاه مددکاری است .
پرسش این است حتی اگر مدیران و برنامه ریزان سازمان بهزیستی جایگاه و نقش مددکاران اجتماعی را به رسمیت می شناسند و پندار مثبتی نسبت به این جایگاه دارند اما چرا در کلام و گفتار وقت و هزینهای برای متوجه نمودن و آگاهی دادن به افکار عمومی را صَرف ننموده ؟و در کردار و عمل هم برنامه ای برای تغییر یا اصلاح دیدگاه تصمیم سازان – سیاستگزاران و قانونگذاران نداشته و اقدام عملی برای حمایت از مددکاری و در نتیجه کیفیت خدمات انجام نشده است ؟
جناب آقای دکتر حسینی با توجه به برنامه مدیریتی که جنابعالی در بخش منابع انسانی و انتصاب مدیران متخصص و حرفهای در پُست های سازمانی آغاز نموده اید، پیش بینی می شود قرار است تفکر مددکاری مجدد بر سازمان بهزیستی حاکم شود که اگر این تفکر در بدنه سازمان بهزیستی به عنوان یک سازمان با گستره وظایف ، ماموریت ها و مسئولیت های اجتماعی گسترش یابد ، مددکاران می توانند امیدوار شوند که رویای ایشان تحقق یافته و مددکاری به عنوان یک رکن اصلی در ارائه خدمات و مداخلات تخصصی ، جایگاهش بازیابی و تثبیت خواهد شد .
اقدامات بلندمدت ، مستمر و مداوم نیاز است تا جایگاه مددکاری در ایران ارتقاء یابد و به عنوان یک حرفه تخصصی و رکن اساسی در کاهش درد ، آسیب و بحران های اجتماعی از نقش حمایتی صِرف خارج و با نام یک مداخله گر حرفه ای و متخصص گشایشگر گره های اجتماعی شناخته شود.
بنابراین باید :
۱- به تناسب نیاز جامعه ، پُست های سازمانی در بدنه بهزیستی به رشته شغلی مددکاری تغییر و افزایش یابد.
برای تعریف پُست های مددکاری در سایر سازمان های همکار و متولی مسائل اجتماعی برنامه ریزی شود .
۲- تامین نیروی انسانی طرح و امریه از بین فارغ التحصیلان رشته خدمات و مددکاری اجتماعی در نقاط محروم با پیش بینی امتیازات خاص برای داوطلبین ، تدبیر شود .
۳- برگزاری دوره های باز آموزی – آموزشی کوتاه مدت برای مستخدمین جدید و میان مدت و بلند مدت برای کارکنان دولتی و غیردولتی سایر رشته های یاورانه که در حال حاضر نقش مددکار را در دولت و مراکز برعهده دارند ، برنامه ریزی شود .
۴- از الگوهای بین المللی در اقتدار بخشی به جایگاه و نقش مددکاران اجتماعی در سطوح مختلف جامعه از جمله در مراجع درمانی – قضایی – نظامی و انتظامی – فرهنگی و آموزشی استفاده شود .
۵- برای تقویت نقش رسانه ها در معرفی مددکاران اجتماعی به عنوان متخصصین حرفه ای کاهش و کنترل آسیب ها و بحران های اجتماعی برنامه ریزی و سرمایه گذاری شود .
کلام آخر اینکه نظم و نظام بخشیدن به مددکاری نیازمند برنامه ریزی در محورهای گفته شده است تا با عزم و اراده سازمانی ، جایگاه و اعتبار مددکاران اجتماعی در سازمان بهزیستی ، دولت و در نهایت در جامعه ارتقاء و احترام عمومی مددکاران افزایش یابد.
افسانه قاضی زاده احسائی
۲۸ آذرماه ۱۴۰۳